درمنای عشق جان دادن خوش است غرق خون در مسجد افتادن خوش است
دادن سر برسر پیمان دوست خون چکان برسر نیزه افتادن خوش است
از زمان کودکی ودبستان با هم آشنا شدیم فردی شوق طب اغلب با دوستان صمیمی وهمیشه تبسم برلب داشت ودرکارهای خیر پیش قدم بود در ایام محرم ازهمه زودتر بلند میشد وآماده پذیرایی بود ودیگر خصوصیات اخلاقی سحر خیز بود وصبح زود بیدار میشد ودنبال کار میرفت از آنجایی که از نعمت پدر محروم بود با کار کارگری مخارج خانواده را تامین میکرد.
شهید چند سال قبل از شهادت حضورفعال در جریان انقلاب اسلامی از جمله راهپیمایی وجلسات وغیره داشته است و شهید در فریضه امر به معروف ونهی از منکر همیشه پیشقدم بود.وهر زمان از سربازی می آمد در مسجد در جمع بچه ها حاضر میشد.
شهید بزرگوار حدودا یک سال قبل از شهادت آنچنان متحول شدند که بوی شهادت را از سیما و رفتارش حس می کردم و بارها به او گفتم چهره ات نورانی شده شما بوی شهادت می دهید و همچنین حالات و سکنات روحانی داشت شهید آرپی چی زن بود و در عملیات ها پیشتاز بود شجاعانه پیش میرفت وتانک های دشمن را منهدم می کرد.
شهیدسید عباس مهدیزاده را در دو مرحله تشیع کردندایشان در عملیات کربلای 5 به شهادت رسیده جنازه مطهرش در سرزمین داغ شلمچه در پاتک دشمن مانده است لباس او را آورده اند واوراتشیع کردند وبعد از 53 روز با عملیات مجدد رزمندگان اسلام جنازه مطهرش را آورده اند ودر مرحله دوم تشیع نموده اند.
سرانجام او را در سال 1365 در مزار روستای پایین گالشکلا دفن کردند. قسمتی از وصیت نامه شهید مهدی زاده: شهدا و امام شهدا را فراموش نکنید و همچنین گوش به فرمان رهبری باشید.
در آخر: وصیت نامه شهدا را بخوانیم و به آن عمل کنیم تا شرمنده شهدا نشویم
روحش شاد و یاد و خاطرش گرامی باد. رزمنده آقای عبدالعلی قلی زاده
مراسم سالگردشهید سید عباس با شهید ارمان نعمتی را به مدت
چهار سال با هم می گرفتیم مانده بود امسال در موقع سالگرد اقای
محمد قربانی پیشم امد و گفت که شما با خا نواده شهید نعمتی با
هم مراسم بگیرید من مخالفت کردم همان شب برادرم سید عباس
به خوابم امد به من گفت که شما برای چه کسی می خواهی خرج
کنی؟خیال نکن که من وارمان با هم نیستیم؛پدر ارمان به فکر من هم
هست؛من وارمان از هم جدا نیستیم وهمیشه باهم هستیم وهمدیگر
را ترک نمی کنیم و شما باید در مجلس حضور یابی وبا هم مراسم را
برگزار کنید.صبح ان روزپیش پدر شهید ارمان رفتم وگفتم که مراسم را
با هم برگزار کنیم.
برادر شهید مرحوم سید محمد مهدیزاده
83/2/28
کم توقع وقانع بود؛هنگامی که به مرخصی می امد کار می کرد تا بتواند در جبهه از ان پول استفاده کند وشهید دراوقات فراغت به کاروتلاش وکشاورزی مشغول بود
با ادب ومتین بود، در خانه وبیرون از خانه رفتارش باادب ومتانت همراه بود
صبور وشکرگزار بود،اهل شکوه وگلایه وقهرنبود
رنگ وبوی خدا داشت،یکسال قبل از شهادت انچنان متحول شد که بوی شهادت از سیماورفتارش حش میشد
دلا،یاران عاشق زود رفتند از این وادی،همه خشنود رفتند
من وتو،مثل یک مرداب ماندیم خوشا انانکه مثل رود رفتند
شلمچه بیاد آر اسفند 1365 را چه شیر مردانی بر خاکت قدم نهادند تا خاکت همچون کربلا مقدس گردد. یادت هست آن روز که سید عباس با همان وقار همیشگی خود برسینه ات قدم زد.
آری میدانم محبت و مهربانی سید عباس چنان تورا شیفته خود کرده بود بعد از شهادتش نتوانستی از او دل بکنی .
شلمچه یادت هست نماز شب وذکر دعای شبانه سید عباس را
شلمچه یادت هست که سید عباس به ندای امام حسین ( ع ) چه لبیک خونینی گفت
شلمچه یادت هست که چگونه سیدعباس روحش به پرواز در آمد و جسمش را بر سینه ات بیادگار گذاشت
شلمچه یادت هست که پیکر سید عباس چهل روز میهمان خاک بود و تو چه میهمان نوازی کرد ی آخر هر که او میشناخت دل کندن برایش سخت بود.
شلمچه یادت هست، آری مگر میشود از یادت رفته باشد آنهمه پاکی را آخر سید عباس بودن که خاکت را مانند کربلا مقدس کردند
شلمچه میدانم آرزو میکنی که ای کاش دنیا بر عکس میچرخید تا دوباره میهمان نوازی کنی
شلمچه میدانم که دلتنگ قدم هایش شدی، میدانم که افسوس آنرا میخوری که چه زود گذشت
شلمچه نگران نباش که سید عباس هر روز به تو سر خواهد زد نگران نباش